فرازهایی از سخنان رهبر انقلاب درباره دانشگاه، دانشجو
آن چیزى که ما از محیط دانشجویى مان انتظار داریم، پیشرفت علم، پیشرفت اندیشه سیاسى، عمق اندیشه دینى و ایمان دینى، عمق معرفت دینى و روشن بینى دینى، دست یافتن به قلمروهاى جدید، هم در زمینه علم، هم در زمینه سیاست، هم در زمینه معرفت دینى در محیط دانشجویى است، البته به کمک راهنمایان هر بخشى. شما براى کار علمى باید استاد داشته باشید، براى کار معرفت دینى باید استاد داشته باشید، براى کار سیاست هم همینجور است. کار را شما مىکنید، او راهنمایى مىکند. دانشگاه ما و محیط دانشجویى ما بایستى در همه این عرصه ها پیشرفتهاى حقیقى و چشمگیرى کند و این پیشرفتها را انشاءالله خواهد کرد.
توجه به معنویت در کنار علم
عزیزان من! به علم اهمیت دهید. کلید اصلى بازکردن قفل هاى گوناگون، اهمیت دادن به علم است. البته در کنار آن، این امر بدیهى را هم باید در نظر داشته باشید که علم و عالم، همان قدر که میتوانند مفید باشند، میتوانند مضر هم باشند. اگر کسى که علم در وجود او هست، تقوا و پرهیزگارى و امانت و صداقت در او نباشد، میتواند موجود مضرى باشد، میتواند علیه کشور و مصالح کشور، علم خودش را مورد استفاده قرار دهد. بنابراین، در کنار علم، فرهنگ و تزکیه و اخلاق و معنویت هم لازم است، در این هیچ شبهه نکنید. حرکتهایى (را) که (برخى) انجام مى دهند براى اینکه محیط دانشگاه و دانشجو را محیط بى دینى و بى معنویتى کنند، به نظر من گرچه یک مقدارش از روى غفلت است، اما یک مقدارش هم حساب شده است. در این قضیه خیلى ها مقصرند.
تشکلهاى دانشجویى و اهداف آن
تشکلهاى دانشجویى براى رسیدن به آرمانها به وجود مى آیند که فراتر از مسأله به قدرت سیاسى رسیدن و حکومت را به دست گرفتن است. هدفهاى اصلى تشکلهاى دانشجویى همان چیزهایى است که بر روى طاق بلند جنبش دانشجویى نوشته شده؛ ضدیت با استکبار، کمک به پیشرفت کشور، کمک به اتحاد ملى، کمک به پیشرفت علم، حضور و شرکت در مبارزه و پیکار همگانى ملت ایران براى غالب آمدن بر توطئه ها و بر دشمنى ها. اینها هدف اصلى است، این را باید فراموش نکنند.
بدترین اشکال محیط دانشجویى
اصل اینکه دانشجو حرفش را روشن و صریح و آشکار بزند و دچار سیاسى کارى نشود، چیز مطلوبى است. بدترین اشکال و اشکالِ وارد بر محیط دانشجویى این است که دانشجو دچار محافظه کارى شود و حرفش را با ملاحظه موقع و مصلحتِ خیالى بیان کند، نه، دانشجو باید حرفش را صریح بزند. البته در کنار این صراحت در بیان، صداقت در نیت هم باید وجود داشته باشد و در کنار او، سرعت در پذیرش خطا؛ اگر ثابت شد که خطا است. فرق شماى جوان و دانشجو و صادق و پاکیزه دل، با یک آدم سیاسىکار باید در همین باشد، حرفتان را صریح بزنید، آنچه را که میزنید، از دل بزنید و اگر چنانچه معلوم شد که اشتباه است، سریع پس بگیرید. این، به نظر من یکى از بهترین شاخصه هاى دانشجویى است.
روحیه آرمانگرایى و تمسّک به اصول فکرى
شما محافظه کار نشوید. ممکن است گذشت سن، بعضىیها را محافظه کار کند، اما موتور حرکت، جوانى است. جوان ما نباید محافظه کار شود. جوان باید آرمانگرا باشد. از آرمانها کوتاه نیایید. آرمانها را بخواهید، قله ها را بطلبید تا یقین بکنیم که به نیمه راه لااقل خواهیم رسید. البته اگر قله را بطلبید، بنده یقین میکنم به خود قله هم خواهید رسید. روحیه آرمانگرایى را که از جمله مصادیق روحیه آرمانگرایى، تمسک به اصول و مبانى فکرى است، از دست ندهید.
سیاست در دانشگاهها به این معناست
(چیزى که) من همیشه در مواجهه با دانشجویان، روى آن تکیه میکنم، «پیداکردن قدرت تحلیل مسایل و جریانهاى مهم کشور» است. سیاست در دانشگاهها – که بنده همیشه روى آن تأکید کرده ام – به این معنا است. ما دو کار سیاسى داریم؛ (یکى) سیاست زدگى و سیاست بازى است. این را من به هیچ وجه تأیید نمیکنم؛ نه در دانشگاه و نه در بیرون دانشگاه، به خصوص در دانشگاه. یکى هم سیاست گرى است، یعنى حقیقتا فهم و قدرت تحلیل سیاسى پیداکردن که یکى از وظایف تشکلهاى دانشجویى این است.
چرا کرسی هاى آزاداندیشى را به وجود نیاوردید؟
جنجال فکرى غیر از مباحثات صحیح است. بنده گفتم کرسى آزادفکرى را در دانشگاهها به وجود بیاورید. شما جوانها چرا به وجود نیاوردید؟ شما کرسى آزادفکرى سیاسى را، کرسى آزادفکرى معرفتى را (در) همین دانشگاه تهران، همین دانشگاه شریف، همین دانشگاه امیرکبیر به وجود بیاورید. چند نفر دانشجو بروند، آنجا حرفشان را بزنند، حرف همدیگر را نقد کنند، با همدیگر مجادله کنند. حق، آنجا خودش را نمایان خواهد کرد. حق اینجورى نمایان نمیشود که کسى یک انتقادى را پرتاب بکند، اینجورى که حق درست فهمیده نمیشود. ایجاد فضاى آشفته ذهنى با لفاظى ها، هیچ کمکى به پیشرفت کشور نمیکند. شما تجربه این پدر پیرتان را در این زمینه داشته باشید. آن (چیزى) که کمک میکند به پیشرفت کشور، آزادى واقعى فکرها است، یعنى آزادانه فکرکردن، آزادانه مطرح کردن، از هو و جنجال نترسیدن، به تشویق و تحریض این و آن هم نگاه نکردن. یک وقت شما یک حرفى (را) میزنید، ناگهان مى بینید همه ناظران سیاسى جهان که وجودشان انباشته از پلیدى و خباثت است، براى شما کف میزنند. به این تشویق نشوید. به قول رایج بین جوانها، جَوگیر نشوید. بحث درست بکنید، بحث منطقى بکنید. سخنى را بشنوید، سخنى را بگویید، بعد بنشینید فکر کنید. این همان دستور قرآن است؛ «فبشر عبادى الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه»، سخن را باید (شنید)، بهترین را انتخاب کرد.
آزاداندیشى جایش توى تلویزیون نیست؛ آزاداندیشى جایش توى جلسات تخصصى است، مثلًا فرض کنید در زمینه فلان مسأله سیاسى، یک جلسه تخصصىِ دانشجویى بگذارید؛ دو نفر، پنج نفر، ده نفر بیایند آنجا با همدیگر بحث کنند، این میشود آزاداندیشى. همین جور، بحث سر معارف اسلامى است؛ همین جور، بحث سر تفکرات مکاتب گوناگون جهانى است؛ همین جور، بحث سر یک مسأله علمى است. بنابراین جلسه باید جلسه تخصصى باشد؛ و الّا توى جلسات عمومى و در صدا و سیما دو نفر بیایند بحث کنند، آن کسى که حق است، لزوماً غلبه نخواهد کرد؛ آن کسى غلبه خواهد کرد که بیشتر عیّارىِ کار دستش است و میتواند بازیگرى کند.
این کرسىهاى آزاداندیشى که ما عرض کردیم، پیشنهاد کردیم در دانشگاهها و در حوزه ها به راه بیفتد، میتواند یک جریان سیال فکرىِ بسیار باارزشى را در جامعه به راه بیندازد..