پاسخ به چند پرسش دربارۀ ازدواج
سؤال 1: به نظر شما اگه همسر خوب یه نعمته چرا خدا نصیب هرکسی نمی کنه الان خیلی از جونهای پاک و مومن باید منتظر ازدواج باشن ولی شرایطش فراهم نمی شه، اگه بگیم آزمایش الهیه تحملش برامون آسانتره؟
پاسخ: در پاسخ به پرسش شما دوست عزیز باید گفت؛ عوامل فراوانی در مساله ازدواج دخالت دارد که هر کدام از این عوامل میتواند نقش تعیین کننده ای در این امر داشته باشد. یکی از این عوامل که شاید بتوان گفت از دلایل درجه دوم محسوب میشود بحث آزمایش الهی آن هم برای برخی از انسان ها میباشد اما عواملی نیز با اهمیت بیشتر در این زمینه وجود دارد که به پاره ای از آن ها اشاره مینماییم:
روان شناسان بر این باورند که انسان – در هر مرحله اى از حیات خویش – به محبت نیاز دارد و علاقه مند است دیگران دوستش بدارند. این نیاز، پس از سن بلوغ، تبلور فزونترى مى یابد و لزوم ارتباط با جنس مخالف، آشکارتر مى گردد. تنها راه قابل قبول ابراز محبت و برقرارى دوستى میان زن و مرد، در ادیان الهی، ازدواج است. پس ازدواج پاسخ یکى از نیازهاى اساسى انسان در مرحله اى خاص از زندگى است. با ازدواج، کانونى ایجاد مى شود که در آن زن و مرد احساس آرامش مى کنند؛ انگیزه ادامه زندگى مى یابند و بى حوصلگى، خستگى و احساس تنهایى شان از میان مى رود.
نیاز به امنیت خاطر، معاشرت، درد دل کردن، تشویق و تمجید، مقبولیت و جلب توجّه و نیاز به محبت، در سایه ازدواج تأمین مى شود. این نیازها، اگر به درستى و به موقع ارضا نشوند و از جاده اعتدال خارج گردند، نابسامانى ها و زیانهاى فراوانى پدید مى آورند. بنابراین، ازدواج از عوامل اصلى آرامش، و سکون و تعادل است.
ویل دورانت، درباره ازدواج مى نویسد: «اگر راهى پیدا شود که ازدواج در سالهاى طبیعى انجام گیرد، بیمارى هاى روانى و فحشا، احساس تنهایى و گوشه گیرى ناپسند و انحرافات جنسى – که زندگى را لکه دار کرده است – تا نصف تقلیل خواهد یافت».
وقتى انسان، از نظر زیستى، فکرى، روانى و اجتماعى، براى ایفاى نقش همسرى آمادگى پیدا مى کند، هرگونه احساس و رفتار ازدواج گریزى، بى دلیل است. به تعویق انداختن غیرمنطقى این امر مهم، آرامش فکرى و بهداشت روانى را از میان مى برد و به تدریج احساس نا امنى، نگرانى و اضطراب را بر فرد چیره مى سازد. این همان حقیقتى است که چهارده قرن قبل، قرآن با بیانى ساده، عمیق و پر معنا بیان داشته است: «او است آن کس که شما را از نفس واحدى آفرید، و جفت وى را از آن پدید آورد تا بدان آرام گیرد…» اعراف (۷)، آیه ۱۸۹.
بنابراین، پیمودن طریق رشد، نیل به کمال انسانى و تقرب به ذات حق تعالى، در گرو ارضاى نیازهاى غریزى و فطرى انسان است؛ به شرط آنکه تأمین آنها از طریق صحیح و مورد تأیید عقل، شرع و عرف صورت گیرد.
از طرف دیگر، قرآن به مردم دستور مى دهد: «مردان و زنان بى همسر را همسر دهند» نور (۲۴)، آیه ۳۲.
بنابراین، برنامه ریزى و تلاش در جهت ازدواج جوانان از وظایف اصلى خانواده ها، جامعه و مسئولان فرهنگى اقتصادى و اجتماعى است.
در این گستره، هر کس مسئولیت خاصى دارد؛ خانواده ها باید با اجتناب از تشریفات، کاهش سطح انتظارات و فراهم آوردن امکانات اولیه و جامعه و نهادهاى اجتماعى با ایجاد تسهیلات مالى و… .
امّا اگر به هر دلیلى خانواده ها، افراد جامعه، مسئولان، نهادها و دیگران، به وظیفه خویش عمل نکنند یا امکانات و موقعیت به آنها اجازه فعالیت ندهد، شما و دیگر جوانان چه باید بکنید؟ آیا انسان مى تواند براى رسیدن به آرامش روانى و تأمین یکى از نیازهاى اساسى خود، به هر اقدامى دست بزند؟! آیا براى یافتن شریک زندگى، باید از بسیارى هنجارهاى صحیح و مورد پسند عرف و عقل و شرع دست کشید و در هر محل و کوى و برزن در پى این و آن دوید؟! به عبارت دیگر، آیا مى توان براى به دست آوردن آرامش روانى، آرامش خود را از میان برد؟! بى تردید پاسخ منفى است؛ ولى بهتر آن است به تجربه هاى تلخ جوانانى توجه کنیم که گمان مى کردند مى توان با زیر پا گذاشتن عفت و حجاب و سایر هنجارهاى پذیرفته شده جامعه و مورد تأکید دین، به آرامش رسیده و به همسر دلخواه دست یابند!!
یکى مىنویسد: «… آرى، اکنون دریافته ام پسر غریبه اى که در کوچه و بازار با دخترى طرح آشنایى مى ریزد، قصد ازدواج با او را ندارد و سرانجام دوستى هاى خیابانى چیزى جز ندامت و رسوایى نیست».
دیگرى براى ما نوشته است: «… اکنون پى برده ام حتّى پست ترین پسران، دنبال سنگین ترین و باوقارترین دختران مى گردند» و… .
بنابراین، راهى که دیگران پیش گرفته اند، نه مورد تأیید علم و تجربه است و نه عقل و شرع و عرف جامعه آن را مى پذیرد. از طرف دیگر، تجربه هاى تلخ و اندوه بار بسیارى از جوانان شکست خورده و پشیمان، نادرستى این روش را ثابت مى کند. بیشتر این روابط و عشقها، به ازدواج نمى انجامد؛ و یا پس از مدتى به طلاق مى کشد و چنانچه به طلاق منجر نشود، زندگى آرام و سالم به ارمغان نمى آورد؛ زیرا خاطره روابط نامشروع گذشته، سبب از میان رفتن آرامش روحى مى شود! این مسئله به طور ناخودآگاه فرد را رنج مى دهد و نمى گذارد واقعاً به همسرش عشق بورزد.
در نتیجه ازدواجى که باید آرامش به ارمغان آورد، تهدید کننده آرامش مى شود. ممکن است بپرسید: افرادى چون من چگونه مشکل خود را حلّ کنند؟ براى رسیدن به پاسخ، توجّه به نکات زیر بایسته است:
۱. سن ازدواج در جامعه کنونى، با توجّه به وضعیت فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى، بالا است. بنابراین، زیاد نگران به تأخیر افتادن آن نباشید. این مشکل بسیارى از جوانان کشور است که امیدواریم با تدابیر لازم در دراز مدّت حلّ شود.
۲. مطمئن باشید با حفظ شئون اخلاقى و دینى و رعایت وقار، متانت و حجاب کامل، بهتر خواهید توانست خود را از دام خطا و گناه حفظ کنید. بى تردید جوانان غیرتمند و اهل زندگى و هم شأن شما، سراغ افرادى چون شما خواهند آمد و براى ازدواج از شانس بیشترى برخوردارید. پس در حفظ متانت و وقار خود بیشتر دقّت کنید.
۳. چنانچه در دانشگاه یا شهرستان محل سکونت شما مرکز یا کانون ازدواج مورد اعتماد وجود دارد، به آنجا مراجعه و شرایط خود را براى ازدواج ارائه کنید تا اسباب ازدواجتان فراهم گردد. تأکید مى شود آن مرکز باید کاملاً شناخته شده، مورد اعتماد و تأیید مسئوولان رسمى دانشگاه باشد.
۴. به منظور کاهش موقت این نیاز غریزى و پیشگیرى از سقوط در دام گناه و لغزشهاى احتمالى، رعایت نکات زیر سودمند است:
الف. حتّى المقدور روزى یک ساعت ورزش کنید تا انرژى زاید بدنتان کاستى پذیرد.
ب. اگر توان جسمى دارید، هفته اى یک یا دو روز روزه بگیرید.
ج. افکار خویش را کنترل کنید و از اندیشیدن درباره مسائل جنسى بپرهیزید.
د. مراقب نگاهها خود باشید و به روابط افراد متأهل با یکدیگر و چهره و اندام جنس مخالف و فیلمهاى تحریک کننده نگاه نکنید.
ه . اوقات فراغت خود را با شرکت در برنامه هاى مختلف علمى، فرهنگى و دینى و انجام دادن کارهاى شخصى، هنرى و علمى پر کنید. بکوشید هیچ گاه بیکار و تنها نباشید.
و. در انتخاب دوستان صمیمى و هم اتاقى تان دقّت کرده، با افراد متین، باوقار، با عفت، متدین و با ادب ارتباط داشته باشید و در فرصت هاى آزاد درباره مسائل علمى، تحصیلى، اخلاقى و دینى گفتگو کنید.
ز. سعى کنید نمازهاى روزانه را اول وقت و به جماعت بخوانید.
ح. پس از نماز صبح، آیاتى از قرآن را تلاوت کنید ؛ در معانى آن بیندیشید و براى حلّ مشکلات خود، از خداوند متعال یارى جویید.
۴. به این نکته توجه داشته باشید که در روایات بسیاری اهل بیت عصمت و طهارت تاکید کرده اند که خداوند زندگی آینده اشخاصی که رعایت تقوای الهی را کرده باشند تضمین کرده و قول همسری متعادل و متقی را به آنان داده است و حتی در قرآن کریم هم به این نکته اشاره شده است که زنان مومن برای مردان مومنند و زنان زناکار برای مردان زناکار. و بدانید که وعده خداوند قطعی است که اگر جانب راستی پیش گیرید قطعا زندگی ایده آلی خواهید داشت و در غیر این صورت هیچ تضمینی وجود ندارد که شریک آینده شما چه انسانی با چه گذشته ای باشد.
۵. این مساله اشتباه است که بخواهیم همه مشکلات جامعه و فردی خود را حمل بر آزمایش الهی بنماییم و به نظر یک نوع سلب اختیار و باز کردن مسوولیت از خودمان است؛ درست است که برخی از مشکلات آزمایش درگاه الهی است اما باید گفت برخی از مشکلات نیز به دلیل برخوردها و نحوه عملکرد خودمان می باشد به طور مثال در امر ازدواج برخی از دختران پسران حتی متدین ما ملاک هایی را برای خود انتخاب می کنند و بر اساس آن بسیاری از موارد مناسب را رد می کنند و یا خانواده ها شرایطی را برای ازدواج فرزندان خود بازگو کرده که تنها گروه خاصی قادر به تامین آن ها خواهند بود و قطعا طرد کردن اشخاص مناسبی که برای ازدواج رجوع می کنند منجر به غضب الهی و تاخیر امر ازدواج خواهد شد.
۶. و نکته آخر دعوت به صبر و رعایت تقوای الهی است که خداوند ضمانت کرده است که کسی که رعایت تقوای الهی را بنماید برای او راه خروج از کارها را قرار داده و روزی بی حساب از جایی که تصور آن را ندارد نصیبش خواهیم کرد؛ و اگر کسی دارای ایمان محکم و استوار به پروردگار باشد قطعا از این تعهد آرام و استوار به زندگی خود ادامه خواهد داد و دچار هیچ تزلزل فکری نخواهد شد.
سؤال 2: مدت زیادی است که با پسری از دانشجویان شهر خودمان رابطه دارم. به من قول ازدواج داده است ولی به طور جدی پیگیر نیست و بهانه میآورد. به نظر شما چه اهدافی از این کارها دارد؟
پاسخ: گرچه برخی از دختران و پسران بر این باورند که بهتر است برای شناخت صحیح طرف مقابل، مدتی با وی طرح دوستی ریخت و از طریق این ارتباط دوستانه، به گونه ای عینی و قابل مشاهده، حالتها و رفتارهای او را مورد شناسایی و ارزیابی قرار داد. اما باید به این نکته توجه داشت که:
اولاً، با اینگونه ارتباطها میتوان به اطلاعات اندکی در مورد فرد مورد نظر دست یافت، زیرا باید پذیرفت که این اطلاعات به دلیل آنکه در فضایی آکنده از احساسات و عواطف و امیال غریزی رد و بدل میشود، بسیار سطحی و تا حدودی غیرقابل اعتماد است. در اینگونه ارتباطها قصد سوءاستفاده نیز نامحتمل نیست و اگر چنین انگیزه ای هم در کار نباشد، احتمال دارد یکی از دو طرف یا هر دو به رفتار نمایشی و تصنعی رو آورده، به این وسیله نظر دیگری را به سوی خود جلب کنند.
ثانیاً، اینکه یکی از دیگر معایب چنین روابطی، دلبستگی، اضطراب، از دست دادن تمرکز حواس، افسردگی در صورت قطع یک جانبه ارتباط و تزلزل زندگی مشترک در صورت منجر شدن رابطه به ازدواج است.
ثالثاً، به دلیل ناآشنایی دختران و پسران از ویژگیهای روانشناختی همدیگر، معمولاً هر دو طرف و یا در اکثر موارد، دختران دچار خطای شناختی میشوند
و بر اساس تحلیل غلط تصمیمگیری میکنند و لذا معمولاً با شکست مواجه میشوند. بنابراین جا دارد کمی در این باره بحث شود و با آگاهی لازم تصمیم گرفته شود.
نکته دیگر آنکه باید بدانیم؛ ارتباط یعنی پیوند داشتن، با همدیگر بودن، با همدیگر ملاقات داشتن، با دیگری رفت و آمد داشتن، چیزی را به چیزی بستن و با همدیگر حشر و نشر داشتن.[ علی اکبر دهخدا، لغتنامه، ج۱، ص۱۳۷۹. ]
برقراری ارتباط با جنس مخالف با انگیزه های مختلفی صورت میگیرد؛ ازجمله:
۱.کسب شناخت برای ازدواج
انگیزه بسیاری از جوانان، به ویژه دختران که به ارتباط با جنس مخالف رو میآورند، کسب اطلاعات در مورد طرف مقابل و انتخاب آگاهانه او به عنوان همسر آینده است. این گروه بر این باورند که با دوستی و ارتباط بهتر میتوان ابعاد شخصیتی فرد را شناسایی کرد و در صورت احراز هماهنگی، میتوان او را به عنوان همسر آینده برگزید.
۲.انگیزه جنسی
از انگیزه های دیگر ارتباط دختر و پسر، بهره بری جنسی است. این پدیده در میان اقشاری از جامعه که از لحاظ رشد فکری و فرهنگی در انحطاط شدیدی به سر میبرند، بیشتر دیده میشود. این افراد برای ارضای غرایز جنسی خود، همه ارزش های خانوادگی و فردیشان را قربانی میکنند و به رفتاری دست میزنند که برای اغلب افراد جامعه، بسیار پست تلقی میشود. البته انگیزه فوق بیشتر در پسران وجود دارد و دختران، تأمین عاطفی را وجهه همت خود در ارتباط قرار میدهند.
۳.کسب وجهه اجتماعی
یکی دیگر از انگیزه های ارتباط با جنس مخالف این است که پسران، داشتن دوست دختر را یک قدرت اجتماعی برای خود تصور میکنند و دختران نیز، داشتن دوست پسر را یک جاذبه فردی و اجتماعی برای خود به حساب میآورند. این افراد همچنین برای اینکه در جمع دوستان مورد تحسین قرار بگیرند یا دستکم بی عرضه و بی جرئت خوانده نشوند، به دنبال دوست پسر یا دختر میگردند.
این نگرشها نقش مهمی در تحریک و تلاش دختران و پسران برای دوستیابی دارد. چنین نگرشهایی است که گاه برخی دختران و پسران را وادار میکند تا از طریق صحنه سازی و استفاده از روشهای تقلبی اینگونه وانمود کنند که دارای دوست پسر یا دوست دختر هستند.
۴.تأمین نیاز عاطفی
دختران و پسرانی که بعضاً مورد بی محبتی و یا کم توجهی شدید در خانواده های نابسامان قرار میگیرند و از وضعیت روانی و اجتماعی خویش ناراضی گشته و در این زمینه، خود را سرگردان و آشفته مییابند، از طریق برقراری روابط پنهان با جنس مخالف، به دنبال یافتن شرایطی برای جبران کمبود محبت خود هستند.
البته همه این ارتباطات به غیر از مورد اول، که برای ازدواج بود، حرام و ممنوع است و مورد اول نیز با حفظ شرایطی، مجاز است.
و اما ارتباط با جنس مخالف، به خصوص اگر رابطه های خارج از محدوده اخلاق و دستورات دینی باشد، آثار و تبعات زیانباری به دنبال دارد؛ از جمله:
۱.از بین رفتن کرامت انسانی و غرق شدن در گرداب شهوتها
اگر انسان به غریزه جنسی به عنوان یک هدف و خارج از چارچوب مقررات اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی بپردازد، هر عاملی را که بهتر و بیشتر به شهوتها پاسخ دهد، جایز میشمارد و در این صورت، چشم چرانی، علاقه شهوانی به همجنس، خودارضایی، اعتیاد به عکسها و فیلمهای مبتذل و آزادی ارتباط شهوانی دختران و پسران با یکدیگر برای او پسندیده جلوه میکند؛ حتی اگر با ضابطه های عقلی و دینی در ستیز باشند و به نابودی شرافت انسانی و جامعه بشری بینجامند!
با نگاهی به جوامع غربی، پیامدهای منفی رابطه دختران و پسران را بر فرد و جامعه به خوبی درخواهیم یافت. در این جوامع، هدف انسان از زندگی از میان رفته و افزایش روزافزون قتل و جنایت، اعتیاد، خودفروشی، آشفتگی روحی و روانی و دیگر آسیبهای اخلاقی و انسانی، همه ناشی از غلبه شهوات و بی بندوباری بر عقل و ایمان است.
۲.کاهش آرامش روانی و افزایش التهاب و اضطراب
روشن است که گسترش محرکهای جنسی، انسان را به رابطه گسترده با جنس مخالف میکشاند و هرگونه شکست در این راه، به آسیب بزرگتری خواهد انجامید. این نوع رابطه، هیجانها و التهابهای جنسی را فزونی میبخشد و تقاضای جنسی را به صورت آتشی شعله ور، عطشی روحی و خواست اشباع نشدنی درمی آورد. در نتیجه، با توجه به اینکه روح بشر فوق العاده تحریکپذیر است، اشتباه است که گمان کنیم تحریکپذیری روح بشر به حد خاصی محدود است. هیچ پسر جوانی از تصاحب دختران و هیچ دختری از متوجه کردن پسران و درنهایت، هیچ دلی از هوس، سیر نمیشود. تقاضای نامحدود، خواه ناخواه، انجام نشدنی است و همیشه همراه نوعی احساس محرومیت و دست نیافتن به آرزوهاست و به اختلالات روحی و بیماریهای روانی منجر میشود. البته همه اینها در صورتی است که تقوا و ترس از خدا وجود نداشته باشد. کسی که تقوا دارد و حریم الهی را نگه میدارد، خداوند او را برای نجات از این گردابها یاری میدهد.
۳.تنوع طلبی
نوجوانان و جوانانی که پیش از ازدواج، با جنس مخالف خود، رابطه برقرار میکنند، روحیه هوسبازانه دارند و حتی پس از ازدواج نیز این روحیه، روانشان را آزار میدهد و چه بسا به سوی منجلاب فساد کشیده شوند و راه بیبندوباری را در پیش گیرند. این افراد به دلیل تجربه متعدد جنسی قبل از ازدواج، به همسر خود قانع نیستند و به سوی هرزگی تمایل دارند.
۴.آلوده شدن به گناه
قرآن کریم و روایات معصومان، انسان را از ارتباط جنسی با دیگران و نگاههای شهوت آمیز برحذر داشته، و وعده خسران و عذاب به مرتکبان چنین اعمالی داده اند.
قرآن کریم میفرماید:
(((?قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِک أَزْکی لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ. ?وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ
وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْها وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ)))[ نور، آیات ۳۱ـ۳۰. ]؛
«به مردان باایمان بگو: چشمهای خود را [از نگاه به نامحرمان] فرو گیرند و عفاف خود را حفظ کنند. این برای آنان پاکیزه تر است…؛ و به زنان باایمان بگو: چشمهای خود را [از نگاه هوس آلود] فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را آشکار ننمایند جز بر شوهرانشان…».
این آیه، به صراحت دستور داده است که زن و مرد نامحرم به یکدیگر نگاه شهوت آلود نداشته باشند. به راستی، اگر به این آیه شریفه عمل شود و دختر و پسر نامحرم از ابتدا به یکدیگر توجه نکنند و به هم نگاه هوس آلود نیندازند، آیا دوستیها و عشقهای خیابانی به وجود میآیند؟ اگرچه این آیه مربوط به مطلق نگاههای آلوده به جنس مخالف است و از آن نهی میکند، میتوان به عنوان دلیل قاطعی برای غیرمجاز بودن ارتباط دختر و پسر، از آن بهره برد؛ زیرا در ارتباط دختر و پسر، هزاران نگاه آلوده رد و بدل میشود و چه بسا از حد نگاه شهوانی بگذرد و به ارتباط جنسی منجر شود.
قرآن کریم در آیه ۲۵ سوره نساء به مردان سفارش میکند:
«با دخترانی که روابط پنهانی و دوست پسر دارند ازدواج نکنید و این عمل را زشت و ناپسند دانسته، و در کنار افراد زناکار مطرح کرده است»[ (((?فَانکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَیْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ)))؛ «آنان را با اجازه خانواده هایشان به همسری خود درآورید و مهرشان را به طور پسندیده به آنان بدهید؛ به شرط آنکه پاکدامن باشند و زناکار و دوستگیر نباشند». ].
و نیز در سوره مائده به مردان توصیه نموده که:
«پاکدامن باشند و از روابط پنهانی با زنان پرهیز کنند و دوست دختر نگیرند»[ (((وَلاَ مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ)))؛ «مردانی که دوستگیر از زنان نیستند»، (مائده، آیه ۵). ].
?علامه مجلسی در روایتی از معصومان، نقل کرده است که فرمودند: «کسی که به حرام، دستش را به دست زنی برساند، چون به صحرای محشر درآید، دستش بسته باشد و کسی که با زنان نامحرم، خوش طبعی، شوخی و مزاح کند، خداوند در عوض هر کلمه، سالیان زیادی او را در محشر حبس میکند و اگر زنی راضی شود که مردی به حرام او را در آغوش بگیرد، ببوسد یا به حرام با او ملاقات نماید یا با او خوشطبعی و شوخی کند، بر او نیز گناهی همانند آن مرد است».[ ??محمدباقر مجلسی، عین الحیوة، ص۱۴۰.]
۵.تنزل موقعیت اجتماعی
ارتباط با جنس مخالف و افشا شدن آن باعث بی آبرویی دختر و پسر و خانواده آنها، مخصوصاً خانواده دختر میشود و اعتبار اجتماعی و خانوادگی آنها را زیرسؤال برده، خانواده را دچار بحران میکند. چه بسا خانواده دختر یا خود دختر دیگر نتوانند در آن محل بمانند و مجبور شوند به شهر و دیار غربت بروند.
۶.ازدواج ناموفق
روابط دختر و پسر معمولاً به ازدواج منجر نمیشود و اگر هم منجر شود، مشکلات متعددی به دنبال دارد. از طرفی چون عشق و علاقه، قبل از شناخت دقیق یکدیگر صورت گرفته، قدرت انتخاب را از آنان سلب میکند و موجب میشود بدون شناسایی دقیق، ازدواج کنند. بر این اساس، پس از گذشت زمانی از ازدواج و فرو نشستن محبت اولیه، دو طرف به نقایص یکدیگر و ناهماهنگیهایشان پی برده و مشاهده این موارد، زمینه شقاق و درگیری بین همسران را فراهم میآورد.
از سوی دیگر، ارتباط قبلی آنها (دختر و پسر)، با جنس مخالف باعث میشود نسبت به همسر خود دچار سوءظن شده، خیال کنند همسرشان با افراد دیگر نیز ارتباط داشته و دارد و این جوّ بی اعتمادی به اختلاف منجر میشود.
به عنوان نمونه: خانمی که به دلیل اختلاف زیاد با همسرش به مرکز مشاوره مراجعه کرده بود میگفت: اوایل ازدواج و در دوره نامزدی، رابطه بسیار خوب و عاشقانه ای با شوهرم داشتم. همدیگر را بسیار دوست میداشتیم و لحظه ای نمیتوانستیم دوری یکدیگر را تحمل کنیم. حالا متوجه شده ام او در زمان مجردی با دختری رابطه داشته، و لذا از چشمم افتاده و علاقه ای به او ندارم و او را آدم خیانتکاری میدانم و هر روز نفرتم بیشتر میشود و البته او هم مثل روزهای اول نیست و بهانه های واهی میگیرد و دعوا راه میاندازد و مرتب دیگران را به رخ من میکشد. خلاصه اینکه گول خوردم و نباید با فرد هوسران و بی تقوا و کسی که با دیگران رابطه غیراخلاقی داشته، ازدواج میکردم.
لذا توصیه جدی ما این است که از طریق دوستی با جنس مخالف به دنبال همسر نباشید که قطعاً ضرر خواهید کرد و اگر چنانچه روابط دوستانه به ازدواج نیز منجر شود، پایدار نخواهد بود و خلاصه در مرحله ای از زندگی، آثار خود را خواهد داشت.
سؤال 3: پسری ۲۶ ساله ام در مورد ازدواج، فکر می کنم وقتش است ولی شک دارم مانع پیشرفت و آزادی ام شود.
پاسخ: بى شک هیچ شالوده اى مقدستر از شالوده بناى رفیع ازدواج نیست رسول خدا (ص) فرمود: ما بنى بناء فى الاسلام احب الى الله عز و جل من التزویج.( هیچ بنایى در اسلام محبوبتر از ازدواج نزد خداوند بنا نشده است). وسایل الشیعه، ج ۱۴/۳ و هر ملتى در دین و آئین خود به نوعى از آن بهره مند هستند. دین اسلام بیش از همه بر آن تاکید فراوان دارد و براى آن آثار و فوائد مهمى یاد کرده است. در قرآن مجید سه آیه در اهمیت اصل ازدواج آمده و همگان را به آن تشویق و دعوت مى نماید:
۱. و انکحوا الایامى منکم و الصالحین من عبادکم وامائکم ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله و الله واسع علیم
مردان و زنان بى همسر خود را همسر دهید و همچنین غلامان و کنیزان صالح را، اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند از فضل خود آنان را بى نیاز مى سازد، خداوند گشایش دهنده و آگاه است. نور/ ۳۲
۲. و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها وجعل بینکم مودة و رحمة ان فى ذلک لآیات قوم یتفکرون
و از نشانه هاى او اینکه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتاتان مودت و رحمت قرار داد در این نشانه هایى ا ست براى گروهى که تفکر مى کنند. روم / ۲۱
۳. و ان خفتم الا تقسطوا فى الیتامى فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنى و ثلث و ربع فان خفتم الا تعدلوا فواحدة او ما ملکت ایمانکم ذلک ان لا تعولوا
و اگر مى ترسید که (به هنگام ازدواج با دختران یتیم) عدالت را رعایت نکنید (از ازدواج با آنان چشم پوشى کنید و) با زنان پاک (دیگر) ازدواج کنید دو یا سه یا چهار همسر و اگر می ترسید عدالت را (در باره همسران متعدد) رعایت نکنید تنها یک همسر بگیرید و یا از زنانى که مالک آنهایید استفاده کنید این کار از ظلم و ستم بهتر جلوگیرى مى کند. نساء/ ۳
و در کنار آیات روایات بسیارى نیز در این زمینه آمده است در یکى از آنها آمده که نبى اکرم (ص) فرمود:
هر کس ازدواج کند، بدرستى که از نصف دینش پاسدارى نموده است. من تزوج فقد احرز نصف دینه. وسایل الشیعه، ج ۱۴/۵
از این رو فقیهان ازدواج را از مستحبات مؤکد بر شمرده اند و آن را براى کسى که به سبب نگرفتن همسر به گناه بیفتد، واجب دانسته اند.
با توجه به نقش بسیار سازنده ازدواج در زندگى فردى و اجتماعى، در دین مبین اسلام سفارش فراوانى در مورد ازدواج شده که همگى بر اهمیت و آثار ارزنده آن دلالت دارد و ناگفته پیداست که تعابیرى مثل النکاح سنتى فمن رغبتى عن سنتى فلیس منى
{ازدواج سنت و آیین من است و هر که به سنت من پشت کند از من نیست} به طور کلى در جهت تشویق و ترغیب به این امر الهى و سنت نبوى(ص) است و هدف از آن ایجاد انگیزه و یادآورى اهمیت و ارزش آن است و با این گونه روایات درصدد گوشزد کردن آثار و خیرات عمیق آن مى باشند؛ چنانچه در مورد محاسبه نفس نیز داریم که: کسى که نفس خود را محاسبه نکند و پرونده اعمالش را بررسى ننماید از ما اهل بیت نمى باشد و واضح است که این حدیث به این معنا نیست که چنین فردى شیعه و دوستدار ما خانواده نمى باشد. بلکه هدف توجه دادن به اهمیت محاسبه نفس مى باشد. با توجه به این نکته معلوم مى شود در این روایات خطاب به کسانى است که با وجود داشتن امکانات و زمینه ازدواج به این سنت پیامبر(ص) اهمیتى نمى دهند و با این کار عملاً به سنت و شیوه و روش پیامبر(ص) بى اعتنایى کرده و آن را کوچک و کم اهمیت مى شمرند و این زمینه ساز تخلف و سرپیچى و پشت کردن به دیگر سنتهاى پیامبر و اولیاى الهى(ع) و انحراف از دین مبین مىباشد. مسلماً خطاب این گونه احادیث با افرادى نیست که به خاطر عدم آمادگى و یا وجود موانعى بر سر راهشان هنوز براى ازدواج آمادگى ندارند. بلکه بیشتر متوجه کسانى است که به خاطر ترس از فقر و ندارى و یا عدم توکل بر قدرت خداوند و یا ترس از مسؤولیت پذیرى زیر بار ازدواج نمى روند.
از آنجا که یک عذر تقریبا عمومی و بهانه همگانی برای فرار از زیر بار ازدواج و تشکیل خانواده، مسأله فقر و نداشتن امکانات مالی است قرآن به پاسخ آن پرداخته و می فرماید: مردان و زنان بی همسر را همسر دهید و همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را، اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند آنها را از فضل خود بی نیاز می سازد، خداوند واسع و آگاه است. (نور، آیه ۳۲).
قدرتش آن چنان وسیع است که پهنه عالم هستی را فرا می گیرد وعلم او چنان گسترده است که از نیات همه کس به ویژه آنها که به نیت عفت و پاکدامنی اقدام به ازدواج می کنند آگاه است و همه را مشمول فضل و کرم خود قرار خواهد داد. ولی از آنجا که گاه با تمام تلاش و کوشش که خود انسان و دیگران می کنند وسیله ازدواج فراهم نمی گردد و خواه ناخواه انسان مجبور است مدتی را با محرومیت بگذارند، مبادا کسانی که در این مرحله قرار دارند گمان کنند که آلودگی جنسی برای آنها مجاز است و ضرورت چنین ایجاب می کند، لذا بلافاصله در آیه بعد دستور پارسایی را هر چند مشکل باشد به آنها داده و می گوید: و آنها که وسیله ازدواج ندارند باید عفت پیشه کنند تا خداوند آنان را به فضلش بی نیاز سازد. (نور، آیه ۳۳).
نکند در این مرحله بحرانی و در این دوران آزمایش الهی تن به آلودگی دهند و خود را معذور بشمارند که هیچ عذری پذیرفته نیست، بلکه باید قدرت ایمان و شخصیت و تقوا را در چنین مرحله ای آزمود. فضل در این آیه به معنای زیادی نعمت و عنایت ویژه خداوند به کسانی است که در عین نیاز به ازدواج به دلیل فقر توان انجام آن را ندارند. خداوند به این افراد وعده داده که در صورت فقیر بودن از نعمت خاص خود آنها را برخوردار خواهد ساخت و به زندگی آنها وسعت خواهد بخشید و زمینه ازدواج مناسب و در خور را برای آنها فراهم می سازد.
سؤال 4: یکی از پسرهای کلاس از من جزوه درسی خواست من هم به او دادم. بعد از مدتی به من علاقه پیدا کرده است. من فکر میکنم پسر خوبی باشد اما مطمئن نیستم. چه کار کنم؟
پاسخ: روابط دختر و پسر قبل از ازدواج یکی از دغدغه های جوانان امروز جامعه ماست و گاهی تحصیل دانشجویان را تحت الشعاع قرار میدهد.
بدیهی است هر گفتگو و ارتباطی، پیامدهایی را به دنبال دارد. گاهی در رابطه، اهدافی وجود دارد (خوب یا بد) مانند: رابطه به قصد کمک به دیگران است و گاهی برای رفع اشکال درسی و گاهی به قصد دوستی یا انجام کار و پروژه و تفریح و…
اما در رابطه دوستی پسرها و دخترها به طور معمول دو انگیزه اصلی مطرح میشود:
۱. ازدواج و تشکیل زندگی مشترک؛
۲. لذت و پر کردن اوقات فراغت.
نتیجه مشاوره های متعددی نشان داده است که دخترها تنها با شنیدن جمله «قصد ازدواج با تو را دارم» از زبان پسر، فریب خورده اند و بسیاری از پسرها که خارج از چارچوب خانواده دنبال اینگونه روابط و دوستیها هستند پس از مدتی، عاشق دختر دیگری شده اند. بهانه مخالفت خانواده، بهانه تو که الان با من رابطه داری از کجا معلوم قبل از من با دیگری نبودی و از کجا معلوم بعد از ازدواج با پسرهای دیگر رابطه برقرار نکنی! پس تو شایسته ازدواج نیستی و… تمام قول و قرارها را فراموش میکنند! وقتی هم تعهدی در میان نباشد و جایی ثبت نشده باشد و قانونی از آن حمایت نکند دست دختر به هیچ کجا بند نیست و او میماند و آسیبهای شدید روحی و عاطفی که به دلیل اشتباه و زودباوری خود، بدان دچار شده است.
دخترها باید این معیار طلایی را همیشه در ذهن داشته باشند: راست آزمایی عشق و علاقه پسر با خواستگاری رسمی پسر به همراه خانواده اش است.
پسری که خواستگاری رسمی میکند؛ سه پیام را میرساند:
– به دختر مورد نظر علاقه مند است و دوستش دارد و میخواهد هر چه زودتر به او برسد، وگرنه از او خواستگاری رسمی نمیکرد.
– مسئولیت پذیر است و میخواهد تعهد زندگی مشترک را بپذیرد.
– هوسباز و عیاش نیست، در غیر اینصورت به خواستگاری رسمی نمیآمد و دست به روابط پنهانی و بی تعهد میزد و پس از سوء استفاده از دختر، رهایش میکرد.
هر پسری راهی غیر از این برود، نمیشود به احساس و عشقش اطمینان کرد. این را نیز بدانید که عاشق، در همه جای دنیا، فردی متعهد است؛ مطمئن باشید اگر پسری به دختری علاقه مند باشد، هر چه سریعتر از او خواستگاری میکند. اگر دختران به این معیار توجه کنند هیچگاه دچار آسیبهای روابط دختر و پسر نخواهند شد.
احساسات قوی و عواطف شدید دختران و خانمها خیلی خوب و گرمی بخش کانون خانواده است، اما این ویژگی در ارتباط با دیگران، آنان را به شدت تأثیرپذیر میکند و اگر قبل از ازدواج مدیریت نشود و با عقل و منطق آمیخته نگردد سبب آسیب پذیری در روابط میشود.
برخی پسرها و مردها با توجه به ویژگی عاطفی دخترها و خانمها، آنها را تحت تأثیر قرار میدهند و عاشق و دلبسته خود میکنند. با گفتن: «من عاشقت هستم! تو بهترین و زیباترین دختر دنیایی، بدون تو نمیتوانم زندگی کنم! مطمئن باش با تو ازدواج خواهم کرد و در کنار تو آرامش مییابم! و…» اما تمام اینها اگر در چارچوب اطمینان آور نباشد دامی برای گرفتاری است. در حالی که متأسفانه بسیاری از دخترها و خانمها به دلیل روحیه محبت آمیز خود، به سرعت وابسته و دلبسته میشوند و حتی گاهی به دیگران میگویند: «او پسر خوبی است، او با دیگران فرق میکند، او فردی با خداست، مطمئنم که قصدش ازدواج است» و… ولی ناگاه چشم بازمیکنند و میبینند تمام تصوراتشان اشتباه بوده و طرف مقابل به راحتی زیر همه چیز زده و دختر میماند و صدمات عاطفی و پشیمانی از اعمال گذشته. این موضوعی که مطرح کردیم بارها و بارها اتفاق افتاده و کاملاً واقعی است ولی باز هم برخی دختران دچار آن میشوند؛ حتی برخی اوقات شرایط حادتری هم به وجود آمده است که آینده زندگی دختر را به تباهی کشانده است. وقتی دیگران این مسیر اشتباه را تجربه کرده و تلخی آن را گزارش کرده اند، عاقلانه نیست که همان مسیر اشتباه تکرار شود.
اینکه گفته میشود «زنها از راه گوش عاشق میشوند و مردان از راه چشم» در خیلی از موارد واقعیت دارد. زن مردی را میخواهد که به او محبت کند و تکیه گاه امنی برایش باشد. در مقابل مرد دوست دارد مورد اعتماد همسرش قرار گیرد. به طور معمول دخترها و خانمها نیاز به دریافت محبت کلامی دارند و در شرایط مناسب اگر به آنها گفته شود «عاشقانه دوستت دارم». عواطف و احساسات آنها تحریک میشود.
حال وقتی جنس زن این مطلب برایش مهم است و پسری این را میداند، هنگام برقراری رابطه روی این موضوع انگشت میگذارد و با گفتگوی تلفنی و چت و قدم زدن در پارک شروع میکند؛ یعنی از راه گوش وارد میشود و طرف مقابل را شیفته و واله خود میگرداند و وقتی به این مرحله رسید در بسیاری از موارد، درخواستهای ناسالم او (جنسی و…) بی پاسخ نخواهد ماند.
دخترها بدانند از منظر جنسی، نوع نگاه زن و مرد با هم متفاوت است. مردان مقاربتگرا هستند و میخواهند هرچه زودتر به عملیات فیزیکی اقدام کنند، در حالی که برای زنان مسائل عاطفی و محبتی بیش از مسائل جنسی دارای اهمیت است و حتی میتوان گفت؛ رابطه جنسی را برای جلب محبت میخواهند، در حالیکه برای پسرها و مردها یکی از مهمترین اهداف، لذت جنسی است.
پسری که معتقد به خانواده و احکام شرع باشد، برای رسیدن به خواسته هایش از مسیر خواستگاری رسمی و ازدواج اقدام میکند، ولی اگر پسری اهمیتی به احکام شرع ندهد برای رسیدن به این خواسته اش سعی میکند احساسات و عواطف دختر را تحریک نماید تا او را راضی کند! پس با نقابی دروغین و وعده ازدواج به میدان میآید و پس از لذتجویی به همه چیز پایان میدهد!!
برخی از دختران با زودباوری یا تحت فشار پسرها، اینگونه فکر میکنند که با تن دادن به رابطه جنسی، رضایت پسر جلب میشود و ازدواج خواهد کرد. در حالی که پسری که اینگونه، اقدام به برقرار رابطه جنسی با یک دختر کند، این باور را در ذهن خود دارد که دختری که با من رابطه جنسی برقرار کرده به هیچ عنوان قابل اعتماد نیست و معلوم نیست قبل از من با چه افرادی بوده و بعد از من با چه افرادی خواهد بود؛ پس به هیچ وجه، شایسته ازدواج نیست. با توجه به مشاوره های فراوانی که در زمینه روابط دختر و پسر انجام گرفته است، این اتفاقات و آسیبهای تلخ برای دختران، بارها و بارها مشاهده شده در حالیکه دخترها میتوانند با آگاهی قبلی و با تصمیم قاطع جلو اینگونه اتفاقات ناگوار را بگیرند.
این جمله را حتماً شنیده اید: «زنان جزیی نگر هستند و مردان کلی نگر». این خصوصیت در زمینه روابط دختر و پسر، برخی اوقات میتواند سبب آسیب پذیری جنس زن شود. اما چگونه؟ دخترها در جریان روابط با دیگران به جزییات و حرکات ریز طرف مقابل هم توجه دارند در حالیکه پسرها معمولاً اینگونه نیستند. بارها شده که دختری یک لبخند یا یک کلمه و جمله ای را نشان عشق طرف مقابل به خود دانسته در حالیکه به هیچ وجه اینطور نبوده. حال اگر پسری که مقید به مسائل شرعی نیست، متوجه شود که یک دختر چنین برداشتی نسبت به او پیدا کرده، میتواند به راحتی از او سوء استفاده کند و از سفره ای که جلوی او پهن شده، بهره ناسالم ببرد و خود را آنگونه که آن دختر تصور کرده جلوه دهد تا به اهدافی که برای خود ترسیم کرده برسد.
گرگها همیشه زوزه نمیکشند …
گاهی هم میگویند:
دوستت دارم …
و زودتر از آنکه بفهمی بره ای …
میدرند خاطراتت را …
و تو میمانی با تنی که بوی گرگ گرفته … !
سؤال 5: اگر کسی در طول عمرش زن نگیرد و ازدواج نکند گناه کرده است یا زن نگرفتن اشکالی ندارد با تشکر
پاسخ: ازدواج به خودی خود بنابر فتوای مشهور فقهاء مستحبّ مؤکّد است. و اگر کسی خوف افتادن در گناه و انحراف نداشته باشد و اولویت مشروع دیگری غیر از ازدواج را دنبال کند که مصلحت و منفعت دینی، دنیوی و اخروی آن بیشتر از ازدواج است ظاهرا اشکال ندارد. البته تحقق این امر در شخص سالم و در این دوره و زمانه بسیار سخت است.
خداوند متعال انسان را در دو جنس آفریده است که هر یک زمینه تکامل دیگری را فراهم می آورد و نیاز های هر کدام را در دیگری قرار داده است به نوعی که وقتی در کنار هم قرار می گیرند نیازهایشان نظیر نیاز جنسی، محبت و … مرتفع می گردد و علاوه بر آرامش به رشد و تکامل می رسند.
از نظر شرعی ازدواج واجب نیست بلکه جزو مستحبّات می باشد، به شرط اینکه انسان به گناه نیفتد ولی اگر ترس از افتادن در گناه داشته باشد، واجب است که ازدواج کند.
در اسلام تاکید زیادی بر ازدواج شده و یکی از مستحبّات اکید می باشد و فواید زیادی برای آن وجود دارد که در ادامه به آنها اشاره می کنیم.
بر طبق حدیث شریف پیامبر (ص) ازدواج، سنّت پیامبر بزرگ اسلام است و مورد تاکید اسلام می باشد. ازدواج باعث دوری از گناه و رشد و تکامل انسان می گردد. و آرامشی که در زندگی برای انسان می خواهد با ازدواج حاصل می گردد.
البته باید توجه داشت که همه این ثمرات زمانی به دنبال ازدواج می باشد که با انتخابی صحیح و عقلانی همراه باشد.
در ادامه فواید و ثمرات ازدواج را یادآور می شویم که عبارتند از:
۱. نیل به آرامش و سکون :
مهمترین نیازی که با ازدواج تأمین می شود نیاز به آرامش و امنیت است . خداوند در بیان فلسفه ازدواج در سوره روم آیه ۲۱ می فرماید: یکی از آیات الهی این است که برای شما از جنس خودتان همسری را آفرید تا با او انس بگیرید و آرامش پیدا نمائید و در بین شما دوستی و مهربانی قرار داد و در این امر برای افرادی که اهل تفکر باشند آیات و نشانه هایی وجود دارد. بنابراین قرار دادن همسر برای هر فرد موجب آرامش و امنیت خاطر است و ایجاد محبت و الفت بین زن و مرد در زندگی خانوادگی نیز از نشانه های حکمت و رحمت پروردگار است و علی الاصول محیط خانه وسیله آرامش روحی زن و مرد قرار داده شده است .
۲. تأمین نیازها جنسی:
انسان دارای مجموعه ای از نیازها و غرایز است که عدم ارضا و یا نقص در ارضای هر کدام از این غرایز ایجاد تزلزل در شخصیت او را موجب می گردد. یکی از نیرومندترین غرایز انسان غریزه جنسی است که بر اثر ازدواج تأمین این نیاز در مسیر طبیعی و سالم قرار می گیرد و زن و مرد را از انحراف و گناه مصون می دارد. بنابراین تنها وسیله طبیعی و مشروع ارضای این غریزه ازدواج و تشکیل خانواده است . و به همین علت رسول اکرم (ص ) فرمود: هر کس ازدواج کند نصف دینش را حفظ کرده . با تأمین این نیاز جنسی تنها از بعد مادی و جسمانی مطرح نیست بلکه فرد از لحاظ روانی , ذهنی و اخلاقی نیز به آرامش می رسد. بنابراین فرد پس از ازدواج می تواند این غریزه مهم حیاتی را به شیوه ای مطلوب و معقول و اجتماع پسند ارضا کند.
۳. تکیه گاه عاطفی:
زن و مرد بعد از ازدواج تکیه گاه عاطفی یکدیگر می گردند. نزدیک ترین افراد به هم می باشند و در مواجهه با مشکلات زندگی به یکدیگر پناه می آورند و رازهای زندگی شان را به یکدیگر بازگو می کنند و نیاز به همدردی را از طرف مقابل احساس می کنند.
۴. ابراز محبت:
یکی از نیازهای فطری انسان محبت کردن و محبت دیدن می باشد
۵. استقلال مالی و تشکیل خانواده:
دختر و پسر بعد از رسیدن به سن بلوغ علاقه دارند تا از نظر مالی و معیشتی مستقل باشند و تشکیل زندگی بدهند و در مسیر زندگی روز به روز پیشرفت کنند. مخصوصا خانم ها که در امور مالی محدود تر می باشند علاقه دارند که با ازدواج به منابع اقتصادی بیشتری دست یابند.
۶. تولید مثل و بقاء نسل:
مسأله تولید و بقای نسل انسان نیز از اهداف اساسی ازدواج است که مورد توجه دین اسلام قرار دارد. تربیت انسانهای ارزشمند از ثمرات بزرگ ازدواج است . وجود فرزندان باعث گرمی , پویایی و صفای کانون خانوادگی و انگیزه ای برای دوام زندگی و احتمالا تخفیف درگیری های زن و شوهر است بطور کلی از دیدگاه اسلام وجود فرزند صالح برای پدر و مادر یک عمل نیک محسوب می شود که در سعادت دنیا و آخرت آنان مؤثر خواهد بود رسول اکرم (ص) نیز می فرمایند: تزویج کنید تا صاحب فرزند شوید و بر شمار شما افزوده شود زیرا من در قیامت با امتهای دیگر به وسیله کثرت شما مباهات می کنم .)) در حقیقت زوج ها هستند که رشته ی پیوند بین اعضای یک نسل را از طریق فرزندان خود بوجود می آورد.
۷. تکامل:
هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست به همین جهت پیوسته در جهت جبران نقص و کمبود خویش تلاش می کند. دختران و پسران جوان پس از دوران بلوغ و جوانی ضمن آن که در صدد رسیدن به استقلال فکری هستند برای جبران نواقص خود و تأمین نیازهای بی شمار خویش به سوی ازدواج سوق داده می شوند و با گزینش همسری شایسته موجبات رشد و تکامل خویش را فراهم می کنند. هنگامی که فرد در کانون یک زندگی مشترک قرار می گیرد در سایه انس و الفت و محبت و روابط نزدیک و صمیمانه , بیشتر احساس مسئولیت می کند, استقلال می یابد. زندگی خویش را هدفدار می کند و از ثمرات کسب و کار و تلاش خود در واحد خانواده ی نو بنیاد خویش بهره می گیرد. شهید مطهری در این باره می فرماید: «تشکیل خانواده یعنی یک نوع علاقه مند شدن به سرنوشت دیگران ازدواج اولین مرحله ی خروج از خود طبیعی و توسعه پیدا کردن شخصیت انسان است … پختگی ای که در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده ایجاد می شود در هیچ جای دیگر نمی توان به آن رسید و آن را فقط در ازدواج و تشکیل خانواده باید بدست آورد». اما در مورد شکل ازدواج و نحوه زندگی کلامى از این دو معصوم که الگوى تمام همسران و زوجهاى جوان باید باشد و هست برایتان نقل مى کنیم: حضرت على(ع) مى فرماید: «هیچگاه فاطمه از من نرنجید و او نیز هرگز مرا نرنجاند و او را به هیچ کارى مجبور نکردم و او نیز مرا آزرده نساخت. در هیچ امرى، قدمى برخلاف میل باطنى من برنداشت و هرگاه که به رخسارش نظاره مىکردم، تمام غصههایم برطرف مىشد و دردهایم را فراموش مىکردم» و در جایى دیگر مىفرماید: «به خدا قسم! هرگز کارى نکردم که فاطمه خشمگین شود و او نیز هیچگاه مرا خشمگین نکرد»، (بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۶۰ و ۱۲۳).
۸. کسب اعتبار اجتماعی:
افراد در جامعه به فرد متاهل بیشتر اعتماد می کنند و عزت و احترام بیشتری قائل هستند. حریم خانواده حریم مقدسی است و همه افراد به آن احترام می گذارند و رعایت این حریم را می کنند.
۹. مزایای شغلی بهتر:
با توجه به اعتماد افزونتری که جامعه به فرد متاهل دارد استقبال بیشتری برای استخدام و به کار گیری او خواهد داشت. فرد متاهل انگیزه بیشتری برای پیشرفت شغلی دارد و معمولا افراد بعد از ازدواج اقدام به پس انداز و تهیه وسایل رفاهی زندگی می کنند و قبل از ازدواج به نوعی بیشتر درآمد صرف هزینه های زائد می شود.
منتظر مکاتبات بعدی شما هستیم.
سؤال 6: یه سوال دارم از هر کسی می پرسم یا جواب نمیده یا نمیدونه. خواهش میکنم شما جواب بدید یا حداقل برام بپرسید. ۱.ازدواج با شخص خاصی در تقدیر ما ثبت شده؟ منظورم تقدیر قطعی است؟ ۲.در آیه الست بربکم خدا از آدم و تمام نطفه ها پیمان میگیرد پس یعنی معلوم است که چه کسی فرزند چه کسی است. ۳.یعنی ما در تقدیر ازدواجمان هیچ کاری نمی توانیم کنیم به قول معروف یکی رو برامون نوشتن و فقط شرایط زندگیمان را می توانیم تغییر دهیم؟ ۴.خواهش می کنم شما جواب بدید حداقل بگید نمی دونم ولی جواب بدید.
پاسخ: سوال شما را پاسخ می دهم؛ امّا حدس می زنم که این پاسخ، سوالات پیچیده تری را برای شما ایجاد خواهد؛ که برای یافتن پاسخ آنها باید سالیان درازی فلسفه و عرفان نظری بخوانید. چون پاسخ این سوالات را نمی توان درک نمود مگر با معلومات فلسفی و عرفانی بالا.
۱ـ چیزی به نام تقدیر غیر قطعی نداریم؛ تمام تقدیرات، قطعی اند؛ لکن برخی تقدیرات قطعی، مشروط به اختیار ما می باشند؛ یعنی قید اختیاری بودن در آنها لحاظ شده است؛ لذا محال است بدون اختیار ما محقّق شوند. چون هر چه خدا خواسته محقّق خواهد شد؛ و خداوند متعال، تحقّق این گونه تقدیرات را مشروط به اختیار بشر خواسته است؛ پس محال است غیر از آن شود که خدا خواسته؛ یعنی محال است بدون اختیار بشر محقّق شوند. ازدواج نیز از جمله تقدیرات اختیاری است. لذا هر کسی به اختیار خویش ازدواج می کند.
۲ـ خدای تعالی از هیچ نطفه ای پیمان نگرفته است. آنگاه که خدای تعالی پیمان می گرفت، نه آدمی بود و نه حوّایی. پس نطفه کجا بود؟! در آن عهد، خود آدم و حوّا نیز جزء پیمان دهندگان بودند.
خدای تعالی فرمود: « وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلینَ ــــ و آنگاه که پروردگارت گرفت از فرزندان آدم، از پشت آنها، ذرّیّه ی آنها را ؛ و آنها را گواه بر خودشان ساخت که:«آیا من پروردگار شما نیستم؟» گفتند: «آرى، گواهى مىدهیم.» که روز رستاخیز می گویید: « همانا ما از این، غافل بودیم» (الأعراف:۱۷۲)
این عین معنای آیه است؛ امّا چون خیلی از مترجمین از فهم مقصود عاجز مانده اند، کلماتی از خودشان به آیه افزوده و خلائق را حیران گذاشته اند. مثلاً برخی ها «ظُهُورِهِمْ» را معنی نموده اند به «صلب هایشان»؛ در حالی که ظهر به معنی پشت است نه به معنی صلب. مثلاً به آیه ی زیر توجّه فرمایید.
« وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ میثاقَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلیلاً فَبِئْسَ ما یَشْتَرُونَ ـــ و آنگاه که خدا پیمان گرفت از کسانى که کتاب به آنها داده شده، که حتماً آن را براى مردم آشکار سازید و کتمان نکنید! ولى آنها، آن را به فرا پشت خودشان افکندند؛ و به بهاى کمى فروختند؛ و چه بد متاعى مىخرند.» (آلعمران:۱۸۷)
در این آیه نیز واژه ی «ظُهُورِهِمْ» به کار رفته، امّا ابداً نمی توان آن را به معنی صلب گرفت. در آیه قبلی نیز ظهورهم به معنی «پشتشان» است؛ نه به معنی صلبشان. چون وقتی هنوز هیچ کدام از پسران آدم(ع) وجود ندارند، صلبشان کجاست که خدا از صلبشان فرزندانشان را اخراج و از آنها پیمان بگیرد؟
همچنین در آیه ی شریفه، « بَنی آدَمَ » ظاهراً شامل تمام فرزندان آدم (ع) است؛ در آیات دیگر نیز این تعبیر شامل جمیع افراد بشر است. پس معنی ندارد که «ظُهُورِهِمْ» را صلب معنی بکنیم؛ چون زنان که صلب ندارند. پس «ظُهُورِهِمْ» به معنی پشت است به معنی نسل؛ یعنی آنها که پی در پی هم تا انقراض بشر خواهند آمد.
نتیجه:
آیه ی شریفه بیان می کند که خدای تعالی از جمیع فرزندان آدم(ع) تا روز قیامت، پیمانی گرفته است؛ آن هم از وجود ذرّی آنها نه از حالت نطفگی آنها.
بحث روایی:
« عَنْ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى حَیْثُ خَلَقَ الْخَلْقَ خَلَقَ مَاءً عَذْباً وَ مَاءً مَالِحاً أُجَاجاً فَامْتَزَجَ الْمَاءَانِ فَأَخَذَ طِیناً مِنْ أَدِیمِ الْأَرْضِ فَعَرَکَهُ عَرْکاً شَدِیداً فَقَالَ لِأَصْحَابِ الْیَمِینِ وَ هُمْ کَالذَّرِّ یَدِبُّونَ إِلَى الْجَنَّةِ بِسَلَامٍ وَ قَالَ لِأَصْحَابِ الشِّمَالِ إِلَى النَّارِ وَ لَا أُبَالِی ثُمَّ قَالَ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلِینَ ثُمَّ أَخَذَ الْمِیثَاقَ عَلَى النَّبِیِّینَ فَقَالَ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ وَ أَنَّ هَذَا مُحَمَّدٌ رَسُولِی وَ أَنَّ هَذَا عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ قالُوا بَلى فَثَبَتَتْ لَهُمُ النُّبُوَّةُ وَ أَخَذَ الْمِیثَاقَ عَلَى أُولِی الْعَزْمِ أَنَّنِی رَبُّکُمْ وَ مُحَمَّدٌ رَسُولِی وَ عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَوْصِیَاؤُهُ مِنْ بَعْدِهِ وُلَاةُ أَمْرِی وَ خُزَّانُ عِلْمِی ع وَ أَنَّ الْمَهْدِیَّ أَنْتَصِرُ بِهِ لِدِینِی وَ أُظْهِرُ بِهِ دَوْلَتِی وَ أَنْتَقِمُ بِهِ مِنْ أَعْدَائِی وَ أُعْبَدُ بِهِ طَوْعاً وَ کَرْهاً قَالُوا أَقْرَرْنَا یَا رَبِّ وَ شَهِدْنَا وَ لَمْ یَجْحَدْ آدَمُ وَ لَمْ یُقِرَّ فَثَبَتَتِ الْعَزِیمَةُ لِهَؤُلَاءِ الْخَمْسَةِ فِی الْمَهْدِیِّ وَ لَمْ یَکُنْ لآِدَمَ عَزْمٌ عَلَى الْإِقْرَارِ بِهِ وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً قَالَ إِنَّمَا هُوَ فَتَرَکَ ثُمَّ أَمَرَ نَاراً فَأُجِّجَتْ فَقَالَ لِأَصْحَابِ الشِّمَالِ ادْخُلُوهَا فَهَابُوهَا وَ قَالَ لِأَصْحَابِ الْیَمِینِ ادْخُلُوهَا فَدَخَلُوهَا فَکَانَتْ عَلَیْهِمْ بَرْداً وَ سَلَاماً فَقَالَ أَصْحَابُ الشِّمَالِ یَا رَبِّ أَقِلْنَا فَقَالَ قَدْ أَقَلْتُکُمُ اذْهَبُوا فَادْخُلُوا فَهَابُوهَا فَثَمَّ ثَبَتَتِ الطَّاعَةُ وَ الْوَلَایَةُ وَ الْمَعْصِیَة ـــــــــ حمران از امام باقر (ع) نقل نمود که: همانا خدا تبارک و تعالى چون خلق را آفرید، آبی گوارا و آبی تلخ و شور آفرید. پس هر دو آب را به هم آمیخت و از روى زمین خاکی بر گرفت و آن را سخت مالید. پس به اصحاب یمین که چون مورچه مىجنبیدند فرمود: با سلامتى به سوى بهشت، و به اصحاب شمال فرمود: به سوى دوزخ؛ و باکى ندارم. سپس فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری گواهی می دهیم؛ تا نگویند در قیامت که ما از این بىخبر و غافل بودیم. سپس از پیغمبران پیمان گرفت و فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم ؟ و این محمد (ص) رسول من و این على امیر مؤمنان؟ گفتند: آری چنین است. پس نبوّت براى آنها ثبت شد. و از اولو العزم این گونه پیمان گرفت که: همانا من پروردگار شمایم و محمّد رسول من است و على امیر مؤمنان است و اوصیائش پس از او والیان امر من هستند و خزانهدارهاى علم من، و همانا مهدى است که من به وسیله ی او دینم را نصرت دهم و دولتم را ظاهر کنم و از دشمنانم بدو انتقام کشم و به وسیله ی او خواهى نخواهى پرستیده شوم. گفتند: پروردگارا ما اقرار داریم و گواهیم؛ ولی آدم(ع) نه انکار کرد و نه اقرار نمود، پس مقام اولو العزمى در این پنج تن ثبت شد، نسبت به مهدى؛ و آدم عزم اقرار نکرد؛ و این است تفسیر قول خدا عز و جل در (۱۱۵ سوره طه) که:« و یقیناً پیشاپیش عهدى را به آدم عرضه کردیم پس او آن را فراموش کرد و ما در او عزمی نیافتیم» فرمود: همانا مقصود از «نَسیَ» در اینجا «ترک» است. سپس خدا امر کرد تا آتشى بر افروخته شد و به اصحاب شمال فرمان داد: در آن در آیید، ولی از آن هراسیدند، و به اصحاب یمین فرمود: در آن درآیید، پس همه در آن وارد شدند و بر آنها سرد و سلامت شد، پس اصحاب شمال گفتند: پروردگارا از ما بگذر! فرمود: از شما گذشتم، اکنون بروید و در آن در آیید، پس باز از آن هراسیدند، از آنجا است که طاعت و ولایت و معصیت ثبت شد.» (الکافی، ج۲، ص۸)
این روایت را مشابه های متعدّدی نیز موجود است؛ که همین مضمون را بیان داشته اند.
تحلیل روایت:
طبق این حدیث، خدای تعالی ابتدا دو گونه آب خلق نموده؛ که مراد از آن، آب متعارف نیست؛ بلکه حقیقتی مجرّد مقصود است که شرحش را باید در عرفان نظری دریابید. آن حقیقت را آب گفته اند از آن جهت که به صور گوناگونی ظاهر می شود. آنگاه از زمین، خاکی برداشت؛ که در روایات متعدّد دیگری آمده که آن خاک را از هفت زمین برداشت؛ که یکی از آنها مادّی و شش تای دیگر مجرّدند. آنگاه این خاک را به شدّت تکان داد و مالید تا ریزترین ذرّاتش ظاهر شد؛ که برخی از آن ذرّات خاک، در روند طبیعت، تبدیل خواهند شد به نطفه انسان. آنگاه امر نمود به این ذرّات که در آتش جهنّم وارد شوید، برخی وارد شدند و برخی وارد نشدند. آنها وارد شدند، بهشتی و آنها که تمرّد نمودند جهنّمی گشتند. پس از این امتحان، از آنها پیمان بر ربوبیّت خود گرفت؛ و آنگاه طبق روایاتی دیگر، آن دو آب را با این خاک مخلوط نمود و بدن آدم(ع) را از آن خلق کرد. لذا وجود ذرّی تمام فرزندان آدم(ع) در بدن او حضور داشتند و از او به فرزندانش و از فرزندانش به فرزندانش و به همین ترتیب منقل می شوند. وقتی آن ذرّه ی ناپیدا به صلب پدری که باید از آن متولّد شود، می رسد، در آنجا با استخدام موادّی دیگر، به صورت اسپرم در می آید؛ و وارد رحم زنی می شود و تخمک آن زن را هم به عنوان مادّه ای استخدام می کند و مدام از بدن مادر موادّی می گیرد و رشد می کند تا به صورت انسان در آید. لذاست که فرزند ملحق به پدر می شود نه به مادر. چون زنان حامل وجود ذرّی نسل بشر نیستند؛ بلکه پدران هستند که وجود ذرّی را حمل می کنند. البته این وجود ذرّی دائماً از صلبی به رحمی و از رحمی به صلبی نقل مکان می کند تا به صلب آخر برسد و از آخرین رحم، خارج گردد.
این وجود ذرّی از همان زمان آدم(ع) دارای نفس مجرّد می باشد؛ لکن نفسش در حدّ نفس جمادی است؛ وقتی به صورت اسپرم در آمد، صاحب نفس نباتی می شود؛ و در رحم مادر، مدّتی نفس نباتی دارد تا نفسش شدّت یافته به نفس حیوانی ارتقاء می یابد. هنگام تولّد، همچنان حیوان بالفعل و انسان بالقوّه است؛ تا اگر خواست با اختیار خویش، به رتبه ی انسانی ارتقاء یابد.
نتیجه:
وجود ذرّی ما که در صلب پدرمان بود، در رحم هر زنی وارد می شد، فرزندی که متولّد می شد، خود ما بودیم نه کسی دیگر؛ لکن شکل ظاهری و روحیّات ما این نمی شد که الآن داریم. چون شکل ظاهری، بر قامت مادّه ی زائد پوشانده شده و داخل در طینت و حقیقت ما نیست. امّا نفس هر کسی همان است که همواره با وجود ذرّی اش بوده. لذا اگر پدر ما مادر ما را هم به زنی نمی گرفت، ما از زنی دیگر متولّد می شدیم و با شکل و قیافه ای متفاوت، ولی با همین روحی که الان داریم.
نکته:
ـ در خود حضرت آدم(ع) نیز یک ذرّه وجود داشت، که وجود ذرّی خودش بود. باقی ذرّات او یا مادّه ی زائد بودند یا وجود ذرّی دیگران بودند که به وجود فرزندانشان منتقل شد. توجّه شود که وجود ذرّی هر کسی بسیار بسیار ریز است؛ به نحوی که میلیاردها از آن را می توان بر سر سوزنی جا داد. حتّی ژنها نیز در قیاس با وجود ذرّی انسان، اشیاء بزرگی محسوب می شوند.
ـ حضرت حوّا(س) نیز از باقی مانده ی خاک آدم(ع) خلق شد؛ یعنی به مقدار بدن دو انسان خاک بود که با مقداری بیش از نصفش بدن آدم(ع) خلق شد؛ و با مقداری کمتر از نصفش بدن حوّا(س). در آن خاکی که حوّا(س) از آن خلق شد، تنها یک وجود ذرّی موجود بود که وجود ذرّی خودش بود. باقی ان خاک، ذرّاتی زائد بودند.
ـ وجود ذرّی عیسی(ع) به همراه وجود ذرّی مریم(س) از حضرت عمران(ع) به رحم همسرش منتقل شد. آنگاه وجود ذرّی مریم(س) به صورت نطفه در آمد و مراحل رشد را طیّ نمود تا متولّد گشت. امّا وجود ذرّی عیسی(ع) داخل در نطفه ای شد مریم(س) از آن شکل گرفت. لذا همواره در وجود مادرش بود؛ تا آنکه موعدش فرا رسید. پس روح القدس بر مریم(س) نازل گشت؛ و به اذن خدا، در وجود مریم(س) دمید و وجود ذرّی عیسی(ع) را به حرکت در آورد تا در رحم مریم عذرا (س) قرار گیرد. آنگاه شروع کرد به رشد و نموّ؛ و بی آنکه او را پدری باشد، از مادری طاهره متولّد گشت.
سخن آخر:
آنچه گفتیم به احتمال زیاد برای شما منشاء سوالات گوناگون خواهد؛ سوالاتی که پاسخ آنها را نمی توانید از علمای در دسترس خودتان کسب کنید. چرا که پاسخ این گونه سوالات را فهم نمی کند مگر آنکه گشتی در فلسفه و عرفان نظری کرده است. پس به جای آنکه وقت خود را صرف سوال کنید، صرف حکمت آموزی نمایید. هر مقصدی را راهی است؛ و آنکه حقیقت می جوید، باید از راهش وارد شود که آموختن به طریق کلاسی است. بد عادت نباشیم و خیال نکنیم که جواب هر سوالی را می توان در چند سطر یا چند صفحه داد. بسیاری سوالات هستند که باید عمری وقت گذاشت تا توانست جوابش را فهم نمود. پاسخ برخی سوالات را می توان در چند سطر ارائه نمود؛ امّا گاه فهم همان چند سطر، چندین سال حکمت آموزی و عرفان پژوهی می خواهد. مثلاً مردم از رسول خدا(ص) می پرسیدند: روح چیست؟ خدای تعالی فرمود:« قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی ـــ بگو: روح از امر ربّ من است.» (الإسراء:۸۵)؛ عوام می پندارند که خدا جواب سر بالا داده است؛ در حالی که این آیه، بیان حقیقت روح است؛ امّا باید عمری حکمت و عرفان نظری آموخت تا معنی این آیه را فهمید. منظور از امر، فرمان و دستور نیست؛ « الا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ ــ آگاه باشید، برای اوست خلق و امر.» موجودات دو قسمند؛ موجودات خلقی و موجودات امری؛ که روح از سنخ امر الله است نه از سنخ خلق الله. در تعبیر « ربّی» هم نکته است؛ که اهلش دانند.
سؤال 7: آیا به مسایل ازدواج جوانان در کشورمون رسیدگی می شود؟
پاسخ: پرسشگر ارجمند در لزوم و ضرورت ازدواج برای نسل حاضر و رفع موانع متعددی که در این زمینه وجود دارد شکی نیست . البته یکی از مهمترین موانع موجود در زمینه ازدواج جوانان , مانع فرهنگی و ارزشهای غلطی است که هیچ گونه پشتوانه شرعی و منطقی نداشته و متاسفانه با تهاجم فرهنگی غرب و ارزشهای منحط و فاسد آن بر دامنه آن نیز افزوده شده است . از این رو در کنار فراهم نمودن شرایط و امکانات اقتصادی , اشتغال و …, آسیب شناسی , اصلاح و ترویج فرهنگ و ارزشهای اصیل اسلامی و صحیح ملی از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد . همچنین باید کارها و اقداماتی صورت بگیرد که رغبت جوانان به ازدواج صحیح روز افزون گردد . البته کار فرهنگی ,از یکسو فرایندی زمان بر است و از سوی دیگر نیازمند دقت , مهارت بوده و از پیچیدگی برخوردار می باشد . و چنانکه هر نوع اقدام فرهنگی بدون کارشناسی و توجه به سایر ابعاد و جوانب آن اتخاذ و اجرا گردد , به مراتب پیامدها و آثار مخربی را به دنبال خواهد داشت . رسانه های عمومی اعم از صدا و سیما و مطبوعات و کانون ها و تشکل های فرهنگی باید یکی از اولویت های کاری خود را در این جهت قرار دهند. احیاناً برخی برنامه ها و مقالات و اخبار به گونه ای است که یا ایجاد یأس و ناامیدی می کند و یا فرهنگ اباحه گری ترویج می شود که صد در صد باعث بی رغبتی جوانان به ازدواج و روی آوری آنها به ارتباط آزاد و نامشروع می شود و حتی کانون های خانوادگی شکل یافته را نابسامان می کند و یا این که زندگی های اشرافی ترویج می شود که طبیعتاً در این وضعیت اقتصادی نمی توان به دنبال آن خانه ها و بلکه مقدمات آن است. البته در کنار عوامل فوق نقش مخرب تهاجم فرهنگی غرب بیش از گذشته بر مشکلات فرهنگی می افزاید.
علاوه بر اقدامات دولتی و نهادهای مختلف ، خود مردم نیز باید تلاش کنند خود مؤمنین و خانواده ها که به اسلام و قرآن وفادار و به جوانانشان علاقمندند باید از این وضعیت احساس خطر کنند و به جای خوی جاهلیت و ارزش دادن به مادیات و تشریفات بی ارزش مقداری از رسومات بی خاصیت بلکه زیانبار بکاهند و فرهنگ تکاثر و چشم و هم چشمی را کنار بگذارند. همچنین بستر گناه باید برچیده شود و در این جهت نیز هم دولت اسلامی موظف است که کارگزاران با تفکر اصیل اسلامی و نه سکولار یا لیبرال را در مصدر امور بگمارد و هم مردم همه وظیفه دارند با امر به معروف و نهی از منکر زمینه های گناه و امکان برقراری ارتباطات نامشروع را از بین ببرند و یا کاهش دهند و در کنار آن با الگوگیری از زندگی معصومین(ع) و ساده زیستی شرایط ساده و راحتی را برای ازدواج جوانان فراهم آورند. بنابراین همانگونه که مشاهده می نمایید عوامل متعددی در فراهم نمودن زمینه های ازدواج برای جوانان و فرهنگ سازی پیرامون آن دخیلند و علاوه بر دولت ، خانواده ها و عمومی افراد دلسوز، در فرهنگ سازی و اصلاح معضلات فرهنگی ، اجتماعی اقتصادی پیرامون ازدواج نقش داشته باشند.
ما همه می دانیم که جوان برای ازدواج با مشکلات عدیده ای مانند شغل, مسکن, تحصیل, آداب و رسوم و مهریه های سنگین روبرو است.
بدون تردید برای حل اساسی مشکلات ازدواج جوانان، باید موانع ازدواج که به برخی از آنها اشاره شد از سر راه جوانان برداشته شود و انجام چنین کاری نیاز به یک عزم ملی و برنامه ریزی صحیح از ناحیه همه مسئولین نظام اسلامی بویژه قوه مجریه دارد. البته این بدان معنا نیست که خود جوانان، خانواده ها و سایر نهادهای فرهنگی- مذهبی مسئولیتی نسبت به ازدواج جوانان ندارند بلکه خود جوانان مهمترین نقش را می توانند در حل این بحران داشته باشند در این جا به برخی از راه کارها اشاره می شود:
۱. پرهیز از تشریفات غیر ضروری و کنار گذاشتن برخی از رسم و رسومات دست و پاگیر.
۲. کاهش سطح توقعات و انتظارات.
۳. تقویت فرهنگ ازدواج های ساده و کم خرج.
۴. تقویت ایمان و اعتقاد جوانان به آموزه های دینی درباره ازدواج. به عنوان مثال: خداوند در قرآن کریم می فرماید: «کسانی که تنگ دست اند دلهره فقر و مشکلات مادی نداشته باشند زیرا خداوند وعده داده است که از فضل و رحمتش جوانان نیازمند را در امر ازدواج کمک کند.»
۵. کاهش مهریه ها.
۶. تشکیل صندوق های قرض الحسنه فامیلی برای کمک به ازدواج جوانان.
۷. تقویت باورهای دینی، روحیه امید و توکل در جوانان.
برنامه ساماندهی ازدواج جوانان
به منظور تحقق اصل دهم قانون اساسی که به موجب آن خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است و در اجرای ماده ۱۵۷ قانون برنامه سوم توسعه و ماده ۱۱۲ قانون برنامه چهارم توسعه و مطابق اصل چهارم سیاست های کلی چشم انداز بیست ساله کشور که در آن به برخورداری از سلامت، رفاه، نهاد مستحکم خانواده، به دور از فقر، فساد و تبعیض تاکید شده و همچنین در راستای اصول ۳۹، ۴۰، ۴۱ و ۴۲ منشور تربیتی نسل جوان مبنی بر ضرورت ترغیب نسبت به امر ازدواج و تشکیل خانواده، توجه به حقوق خانواده، الگوی خانواده سالم و تلاش برای حفظ و صیانت بنیان خانواده و مصوبه مورخ ۱۲/۹/۱۳۸۲ کمیسیون اجتماعی دولت، برنامه ساماندهی ازدواج جوانان ارائه می شود.
آموزش، همسان گزینی، اعطای وام ازدواج و فعال شدن مجمع خیرین ازدواج در همه شهرستان ها از اقدامات مهم ستاد ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان به عنوان متولی این امر می باشد.
همچنین سید علیاصغر میرمحمد صادقی مدیر کل اعتبارات بانک مرکزی به دنبال مصوبه اخیر مجلس در بودجه ۹۵ مبنی بر افزایش سقف وام ازدواج، مدیر کل اعتبارات بانک مرکزی در این باره توضیحاتی ارائه کرد و گفت: بانک مرکزی در هر شرایط قطعا حداکثر تلاش خود را انجام خواهد داد تا بتواند قانونی که قانونگذار آن را تعیین کرده اجرا کند، اما در این رابطه باید چند نکته را یادآور شد.
مدیر کل اعتبارات بانک مرکزی با ارائهی توضیحات بیشتر گفت: در تیرماه سال ۱۳۹۳ حدود ۱.۲ میلیون نفر در صف وام ازدواج قرار داشتند که با تمرکزی که در این موضوع قرار گرفت و اولویتی که برای پرداخت تسهیلات ازدواج نسبت به سایر بخشهای قرضالحسنه قائل شدیم، در نهایت اکنون این صف به ۴۵۰ هزار نفر کاهش پیدا کرده است.
میرمحمد صادقی با اشاره به اینکه سالانه ۸۰۰ هزار تا یک میلیون نفر متقاضی جدید برای وام ازدواج وجود دارد، ادامه داد: وقتی که در سال ۱۳۹۴ صف متقاضیان به ۴۰۰ هزار نفر رسیده یعنی ما توانستهایم علاوه بر همان ۱.۲ میلیون نفر تیرماه سال ۱۳۹۳ حدود ۱.۵ میلیون نفر در قالب متقاضیان سال ۱۳۹۳ و ۱۳۹۴ را هم پوشش دهیم.
وی با اشاره به اینکه گفته میشود مانده قرضالحسنه حدود ۳۴ هزار میلیارد تومان بوده و بانکها نباید برای پرداخت وام ازدواج بهانهتراشی کنند، گفت: به صرف وجود آمار و ارقام نمیتوان در این رابطه اظهار نظر کرد این در حالی است که در مقابل این مانده قرضالحسنه موجودی وجود ندارد و حدود ۳۵ هزار میلیارد تومان تسهیلات پرداخت شده است.
مدیر کل اعتبارات بانک مرکزی به این هم اشاره کرد که در حال حاضر نسبت منابع قرضالحسنه به سپردههای بانکی حدود ۱۱۱ درصد است در حالی که با توجه به اینکه قرضالحسنه مشمول ۱۰ درصد سپرده قانونی میشود باید این رقم حدود ۹۰ درصد باشد. این در حالی است که حتی در برخی بانکهای خصوصی این مانده به ۱۳۰ درصد نیز میرسد.
وی با اشاره به هزینهای که وام ۱۰ میلیون تومانی ازدواج برای سیستم بانکی در پی دارد، گفت:اگر قرار باشد به این ۴۵۰ هزار نفری که اکنون در صف قرار دارند و حدود ۸۰۰ هزار نفری که برای امسال به آن اضافه میشود وام ۱۰ میلیون تومانی پرداخت کنیم آنگاه رقمی حدود ۱۲ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان منابع نیاز داریم، اما در شرایطی که کل موجودی ما در طول سال از محل منابع قرضالحسنه پنج هزار میلیارد تومان بیشتر نیست.
http://banker.ir/news/۱۵۹۶۱۶/