قسمتهایی از کتاب “نشت نشا” نوشته رضا امیرخانی
خلاصه کتاب نشت نشا نوشته رضا امیرخانی در چند پاراگراف منتخب از این کتاب:
گاهی اوقات از پس سؤال یک دانشآموز دبیرستانی برنمیآییم
از کل نیوتن همین را به ما چپاندهاند که یک سیب از بالای درختی- تالاپ – افتاد و همه چیز کشف شد. حالا همهی سیستم آموزشی کشور هم منتظر نشستهاند تا سیبی از بالای درخت بیافتد و خورشید مشرقی به درآید … روند ترجمهی علم، اگر به تولید علم تبدیل نشود، روزاروز پرت و پلاتر خواهیم شد «لازمهی رسیدن به علم بومی، طرح سؤالی بومی است. کاری که آن طرف آب به خوبی انجام میشود و مسیرش روشن و مشخص است. دانشگاه در کشور ما سؤالهایش را از خود دانشگاه میگیرد. نتیجه میشود همین مدار بسته وهزار توی پیچیدهای که داریم. سؤال طرح کند. کاری که بالکل فراموشمان شده است. هیچ مسیری برای این طرح سؤال نداریم. وقتی سؤالات دانشگاه درون دانشگاهی شد، میبینیم که روزاروز ظاهر مسائل پیچیدهتر میشود و باطن دانشجویان پرخوانتر (و البته همه میدانند پ به جای چه حرفی نشسته !) پیچیدگی مسائل علمی، هیچ ارتباط با پیشرفت علم ندارد. این گرفتاری دقیقاً مانندهی همان معضلی است که گریبانگیر حوزههای علمیهی ماست. اگر حوزه تعاملش را با جامعه از دست بدهد، مسائل فقهی دم به دم پیچیدهتر میشوند، گرههای فلسفی ریزتر و بستهتر، اما میبینی که با همهی این پیچیدهگی معلومات، گاهی اوقات از پس سؤال یک دانشآموز دبیرستانی برنمیآییم، چرا؟ برای اینکه نفهمیدهایم این سهم امامی که میگیریم برای پاسخگویی به سؤالات مردم است. دانشگاههای ما هم این را نفهمیدهاند…»
قانون علیت
هر بچه دبیرستانی این ملک، قوانین نیوتن را بایستی برای امتحاناتش حفظ کند. اما هیچ زمانی درنمی یابد که قانون سوم – هر عملی را عکس العملی است – عیناً از قانون علیت منتج می شود و بوعلی سینا قرن ها پیش در شفا چنین نگاشته است که اگر نبود اصطکاک، جسمی که در فلک متحرک بود، هرگز از حرکت باز نمی ایستاد…
معمار مسجد شاه اصفهان، اگر شیخ بهایی باشد
بالا برویم و پایین بیاییم، معمار مسجد شاه اصفهان، اگر شیخ بهایی باشد، سهمی را می دانسته که یعنی چه. کانونش را می توانسته محاسبه کند. انعکاس صوت را درک می کرده و برای همین، منبر را عدل، وسط کانون قرار می داده. با آن ساعت خورشیدی که مثل یک کار سردستی و بی اهمیت، در حیاط پشتی جاسازی کرده است، معلوم می کند که از خط السیر خورشید اطلاع داشته است و دست کم از نوع حرکت نسبی زمین و خورشید و تغییر آن در طی روز و فصل آگاه بوده. نه فقط این که از بار گسترده شکل های سهموی و محاسبه استحکام گنبدها هم چیزکی بارش بوده. گذشته از همه اینها آن قدر ذوق هنری داشته که سردر مسجد را که هم سو با جهات اصلی شرق و غرب است آن قدر بلند بگیرد که انحراف زاویه جنوب با قبله، معماری میدان شاه اصفهان را به هم نریزد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.